در پزشکی بیماری واگیردار که به واسطۀ میکروب مخصوصی به انسان و بعضی حیوانات مانند گاو، گوسفند و خوک عارض می شود و گاه از حیوانات مریض یا به واسطۀ خوراکی ها و نوشیدنی های آلوده به انسان سرایت می کند و با تب های مکرر به فاصله های منظم، ضعف، کم خونی و افسردگی روحی همراه است، بروسلوز
در پزشکی بیماری واگیردار که به واسطۀ میکروب مخصوصی به انسان و بعضی حیوانات مانند گاو، گوسفند و خوک عارض می شود و گاه از حیوانات مریض یا به واسطۀ خوراکی ها و نوشیدنی های آلوده به انسان سرایت می کند و با تب های مکرر به فاصله های منظم، ضعف، کم خونی و افسردگی روحی همراه است، بروسلوز
از انواع بیماری های عفونی است که بوسیلۀ شیر بز بیمار، به انسان سرایت میکندو در سواحل مدیترانه (بحرالروم) شیوع دارد که آن را ’تب مدیترانه ای’ و ’ملیتوکوکسی’ و ’تب مواج’ نیز گویند. و علامت مشخص کننده آن این است که تب شدید عارض گردد و پس از تسکین موقتی و ریزش عرق فراوان، باز حملۀ مجدد آغاز گردد. و در طحال و کبد ضایعاتی بوجود می آورد و مدت این بیماری گاهی بسیار طولانی است، ولی مرگ و میر آن زیاد نیست. رجوع به لاروس کبیر و تب و دیگر ترکیبهای آن شود
از انواع بیماری های عفونی است که بوسیلۀ شیر بز بیمار، به انسان سرایت میکندو در سواحل مدیترانه (بحرالروم) شیوع دارد که آن را ’تب مدیترانه ای’ و ’ملیتوکوکسی’ و ’تب مواج’ نیز گویند. و علامت مشخص کننده آن این است که تب شدید عارض گردد و پس از تسکین موقتی و ریزش عرق فراوان، باز حملۀ مجدد آغاز گردد. و در طحال و کبد ضایعاتی بوجود می آورد و مدت این بیماری گاهی بسیار طولانی است، ولی مرگ و میر آن زیاد نیست. رجوع به لاروس کبیر و تب و دیگر ترکیبهای آن شود
به شدن و نیکو گردیدن ریش. (ناظم الاطباء). به شدن زخم و جراحت. (غیاث اللغات) (از اقرب الموارد) (آنندراج). به شدن. بهبود یافتن (زخم). سر بهم آوردن (جراحت). (فرهنگ فارسی معین). بهتر شدن خستگی و ریش. مندمل شدن قرحه. جوش خوردن. (یادداشت مؤلف) ، اندمل الجرح، به شد و نیکو گردید. (منتهی الارب).
به شدن و نیکو گردیدن ریش. (ناظم الاطباء). به شدن زخم و جراحت. (غیاث اللغات) (از اقرب الموارد) (آنندراج). به شدن. بهبود یافتن (زخم). سر بهم آوردن (جراحت). (فرهنگ فارسی معین). بهتر شدن خستگی و ریش. مندمل شدن قرحه. جوش خوردن. (یادداشت مؤلف) ، اندمل الجرح، به شد و نیکو گردید. (منتهی الارب).